علی مطهری در اظهارات چند روزه اخیرش چه گفته است
راهپیمایی ۲۵ خرداد واکنش طبیعی مردم بوده است
بخشی از اصولگرایان عملا آزادی بيان را قبول ندارند، و این امر ناشی از برداشت آنها از "ولايتفقيه" است
او از رعایت نشدن آزادی بيان درباره نهضت آزادی، اجازه نداشتن خانواده عزتالله سحابی برای برگزاری مجلس ختم او، سخن گفته و رفتار نیروهای امنیتی درباره جلوگیری و فشار بر خانواده آقای سحابی پس از فوت را به "قصاص قبل از جنایت" تشبیه کرده است. او همچنین در مورد مراسم ترحیم سحابی ابراز کرده است: ممكن است يک عده عادی نيامده بودند اما چه اشكالی دارد مراسم بگيرند و چند شعار هم بدهند؟ مگر پايههای نظام ما اينقدر سست است كه از اين امور بترسيم؟
وی «تهمت دزدی به افراد غايب توسط احمدینژاد در مناظرات تلويزيونی» را دارای عواقب بد برای نظام دانسته است و
چرا دولت بايد اشتباه كند و ساعت ۲۲ همان روز اعلام پيروزی كند. چه اشكالی داشت كه مانند دفعات قبل آرای تهران كمكم خوانده میشد؟ بايد آرام آرام رایها تا چند روز بعد خوانده میشد تا هيجانات فروكش كند
تاسیس «جبهه پایداری» شبیه تاسیس مسجد ضرار در صدر اسلام است واعضای این جبهه برداشتی افراطی از ولایت فقیه داشته و به آزادی بیان هم اعتقاد ندارند
***
اگر چه علی مطهری از جنس سایر اصولگرایان است اما حرفهایش هیچگاه همجنس با حرفهای دیگران نبوده است. اینبار او کمی پا را فراتر گذاشته و بهنظرمیرسد ازخطوط قرمزی عبور کرده که برای جناحهای مخالف، قرمزش پررنگتر بود و حساسیتها بیشتر. سخنان اخیر او قابل تامل است و بهسادگی نمیتوان و نباید از کنارشان گذشت. چند حالت متصور متصور است
اول - به لحاظ انتقادهایش به دولت طی دو سال گذشته، علی خامنهای تشخیص داده که او شاید بهتر از سایرین نقش یک واسطهی سیاسی را بازی کند و معترضان خارج از زندان را ترغیب کند که ضمن اعلام سرسپردگی به رهبر، از خر شیطان پایین بیایند و در بازی انتخابات نقشی را به عهده بگیرند، کاری که باهنر و دیگران نتوانستند، به انجام رسانند، به همین لحاظ او ناگزیر است انتقادات خود را رنگ و لعاب تندتری بدهد تا از منظر مردم طرف مقابل راحتتر او را پذیرا باشد
دوم - دستگاههای امنیتی ازاو خواستهاند تا با ابراز این سخنان، تا حدی دل دردمند مردم به ستوه آمده را تسکین بخشد. یعنی مردم با شنیدن این سخنان دلشان خنک شود: این تکنیک قدیمی ایجاد سوپاپ اطمینان اجتماعی است که طی آن بجای اینکه مردم به خیابانها بیایند و اعتراضهای خود را ابراز کنند، کسانی با ظاهر مردمی اما پیوند خورده به حکومت، نقش سخنگویی آنها را بازی میکند و حرفهای دل مردم را بزند. با این روش هم مردم آرامش روحی مییابند و هم در کوتاهمدت خطری برای حکومت پدید نمیآید در همین راستا خود را به مخالفان نزدیک نشان میدهد و قصد میکند به مردم بباوراند که در سمت آنهاست، تا حرفهای بعدی او باورمندانه و با اطمینان بشنوند و کم کم به عنوان سیاستمدار مورد وثوق نسخههایی تجویز کند و مردم نیز از آن تبعیت کنند
سوم - انتخابات نیازمند چند قطبی بودن فضای سیاسی است (حداقل به ظاهر باید دو قطب وجود داشته باشد). حال که همه وفاداران به نظام که در اداره کشور با علی خامنهای اختلاف نظر داشتهاند و یا طرد شدهاند و یا حاضر به پذیرش شرایط خامنهای نیستند، علی مطهری دارد نقش رهبریِ جناح تازهای را بازی میکند که هم اصولگراست و هم منطبق با فرامین رهبر. ماموریت جناح مطهری چالش کردن با جناح تازه بهدوران رسیده جبهه پایداری است برای ارائه لیست نامزد برای انتخابات، و تنور را داغ کردن
چهارم - مطهری واقعا به این نقطه رسیده که بیبصیرتی رهبرش باعث گردید تا وضعیت کشور و ملت به نقطهی کنونی برسد. اما او برای اینکه صداقت و شجاعتش را بتواند به مردم ستمدیده بقبولاند باید کمی بیشتر مایه بگذارد، و به باور من درخواست آزادی زندانیان سیاسی میتواند نخستین گام محکم او باشد